شب یلدا با آذربایجانی ها
یلدا، فرصتیه برای تکرار هر آنچه که روزگاری، سرمشق خوبیها بوده و امروز بر طاقچهی عادتهامون در حال غبار گرفتن و فراموش شدنه. مجالیه برای دیدن عزیزانی که تصویر و صداشون در پشت مشغلههای زندگی روزمرهی ما رنگ باخته.
یلدا فرصتیه برای نشوندن لبخند روی لبهای عزیزانمون در آغوش بزرگترهای خانواده؛ شب یلدا فرصتیه برای من، برای تو، تا همگی لذت شیرین عشق را دور هم، مزهمزه کنیم.
چیلله قارپیزی!
شهر زیبای تبریز با پیشینهای چند هزار ساله، از دیریاز تا حالا، یکی از شهرهای پر رسم و رسوم ایران بوده و هست؛ یکی از مراسم پررنگ و زیبا در این شهر، آیین شب یلداست.
اکثر مردم آذربایجان در شب یلدا “چیلله قارپیزی” (هندوانه چله) میخورند و معتقدند با خوردن هندوانه، لرز و سوز سرما به تنشون تاثیر نداره و اصلا سرمای زمستان رو حس نمیکنند .در شب یلدا آذربایجانیها مشغول خوردن هندوانه چله میشن و معمولا اولین ضربه چاقو رو ریش سفید مجلس به هندوانه میزنه. ریش سفید در طول این کار این جمله رو تکرار میکنه:
«قادا بلامیزی بو گئجه کسدوخ». در تبریز پوستهای میوه و آشغالها را در آب روان ریخته و این رفتار را خوب و خوش یمن میدانند. بعد از خوردن تنقلات و میوه در سابق بزرگان خانواده به نقل حکایات و داستانهایی از حماسههای ملی این سرزمین نظیر، اصلی و کرم، بایاتی خواندن و ضربالمثل پرداخته و تا پاسی از شب به صحبت مشغول میشوند.
خوانچههای شب یلدا:
یکی از رسمهای زیبای آذربایجان، اینه که در این شب طبق یا بهاصطلاح خودشون، خوانچهای تزیین شده رو به خونهی تازه عروس میفرستادند که البته همچنان این رسم در تبریز رایجه ولی متاسفانه با تجملات خیلی زیاد همراه شده.
آذربایجانیها در این خوانچه، هندوانهها رو تزئین میکردند و شالهای قرمزی رو اطرافش میگذاشتند. معمولا محتویات این خوانچهها شیرینی، پرتقال، سیب، انار، هندوانه، آینه و پارچه که با پولک و تور تزیین شده، بوده؛
سهم چله برای نوعروس
وقت غروب، زنان فامیل هدایایی به رسم یاری به منزل داماد میآوردند و به جشن و پایکوبی میپرداختند. بعد طبقهای آماده رو بر سر افرادی که معین شده، قرار میدادند و روانه خونه عروس میکردند و مادر عروس بعد از گرفتن طبقها، هدایایی مثل پول، شیرینی، جوراب و دستمال به اونها میداده!
فردای این شب مادر دختر تمام طبقها رو در اتاق میهمان میچیده و از زنهای فامیل برای صرف میوه و شیرینی دعوت میکرده که به منزلش بیان.
همچنین علاوه بر فرستادن سهم چله برای نوعروس، در نخستین سال ازدواج زوجهای تبریزی، پدر عروس قبل از غروب آفتاب سهم دختر و دامادش از سفرهی شب یلدا که شامل هندوانه، میوه، آجیل، شیرینی، یک قواره پیراهنی با کفش و پارچه چادری بوده رو به خونهی دخترش میفرستاده؛ که البته این رسم هم کماکان در بعضی از نقاط آذربایجان وجود داره .
هندوانه و خربزه در تور:
اون زمانهایی که وسایل خنککننده وجود نداشته، مردم این خطه از ایران، از اواخر تابستان مقدار زیادی هندوانه و خربزه در تور میگذاشتند و اون رو از سقف آشپرخونه آویزون میکردند تا در هوای آزاد خراب نشه و یا اینکه اونها رو در کاه قرار میدادند.
هندوانه مهمترین خوراک شب چله مردم آذربایجانه. اما علاوه بر اون خوراکیهای دیگهای هم برای شب یلدا در تبریز و آذربایجان وجود داشت و هنوز هم مرسومه؛ اغلب مردم در این شب برنج، مرغ و آش شیر میپزند و بعد از شام هم از تنقلات موجود در منزل مثل:
قاورقا (گندم برشته با شاهدونه) آجیل، لبو، هویج، حلوای گردو، انواع میوه، خربزه، هندوانه و خشکبارهایی مثل کشمش، بادام و سنجد میل میکنند.
عاشیقها از دل مینوازند!
در شب یلدای آذربایجانیها، از سالیان دور «عاشیقها» مینواختند و کماکان در شهرها و روستاهای این استان مینوازند.
عاشیقها خنیاگران محلی هستند که اشعار و موسیقی اونها برگرفته از موسیقی مردمیه. اونها در حین اجرای برنامه داستان میخونند، فیالبداهه شعر میگن و ساز میزنند. قصههایی که عاشیقها در شب یلدا میگن، ریشه در افسانههای کهن ایرانی داره.
قصههایی مثل «کوراوغلو» و قصههایی از جنس مهر و محبت شبیه «قربانی و پری» از قصههای مشهور عاشیقهاست.
شعرخوانی در شب یلدا:
آذربایجانیها معمولا وقتی در شب یلدا، دور کرسی جمع میشدند، دست از شوخیها و نقل روایات و «تاپماجالار» و «بایاتیلار» برنمیداشتند!
شاید نقل این تاپماجالار (معماها) و بایاتیلار (دوبیتیهای آذری) یکی از مشخصههای شب یلدا در آذربایجان بود که متاسفانه امروزه ممکنه فقط در شهرها و روستاهای کوچیک شاهد این روایات باشیم.
یکی دیگه از مراسم شب یلدا در این خطهی پر رمز و راز، شعرخوانی هست؛ معمولا در این شب که افراد دور هم جمع میشن، از منظومه «حیدربابایه سلام» معروفترین کتاب شهریار، شاعر نامی آذربایجان، شعرخوانی میکنند؛ یکی از این شعرهای معروف به شرح زیر هست:
قــــاری ننه گئجـه نــاغیل دینـــده
کولک قالخوب قاپ باجانی دوینده
من قــاییدوب بیرده اوشــاق اولیدیم
بیر گول آچوب اوندان سورا سولیدیم
در میان عامه مردم نیز «بایاتی»ها و اشعار منظوم متنوعی رواج داره که یکی از اونها این «بایاتی» هست:
چیله چیخار بایراما بیر آی قالار
پینتی آرواد قوورمانی قـــورتارار
گئدر باخار گودول ده یارماسینا
باخ فلکین گردش و غوغاسینا